آرتین کوچولوآرتین کوچولو، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 15 روز سن داره

بهونه نفس كشيدن

پشت صحنه هفت سين

موقع عكس گرفتن كنارسفره ماجراهايي داشتم بيا وببين ادامه مطلب... خنده سريك موضوعي خندم گرفته بود هرچنددقيقه يادم ميومد ودوباره مي زدم زيرخنده وريسه مي رفتم،بعضي وقتااينقدرمي خنديدم كه اشك ازچشمام جاري مي شد   شارژشدن هرچنددقيقه ايي يكيار مي گفتم مامان من شارژم تموم شده برم يك بازي انجام بدم وبيام يامي گفتم  مامان من جونم تموم شده برم يك بازي آنلاين كنم وبرگردم   خوابيدن هرازگاهي هم مي گفتم مامان من خسته شدم تاشما عكس بگيريد من يك چرت بخوابم نكته مثبت: امسال ما،ماهي قرمزنخريدم ويك كارمحيط زيستي خوب انجام داد...
22 فروردين 1395

7سين آرتين

مامان كه سفره هفت سينوچيد ،منم بدوبدو رفتم سفره هفت سين مهدكودكم روكه تواواخراسفند درست كرده بوديم آوردم وگفتم پگاه بايد اينم كنارهفت سين ماباشه آخه خيلي براش زحمت كشيدم.وكلي عكس يادگاري باش گرفتم. بريم ادامه مطلب... ...
22 فروردين 1395

هفت سين 95

  براي ديدن بقيه عكسابريم ادامه مطلب... و بر آمد بهاری دیگر مست و زیبا و فریبا ، چون دوست سبدی پیدا کن پر کن از سوسن و سنبل که نکوست همره باد بهاری بفرست پیک نوروزی و شادی بر دوست .   فيگورها وژستهاي 95       پروردگارادرميان تلاطم زندگي به تووقران روشنگرت مي سپارمش تنها خداست که میداند “بهترین” در زندگیت چگونه معنا میشود! من در سال نو آن بهترین را برایت آرزو میکنم. نوروزت مبارک ...
21 فروردين 1395

سال 94 دریک نگاه

بالا خره سال 93 به پایان رسید ولی تواین یک سالی که گذشت من چیزهای زیادی یادگرفتم وتجربه های ارزشمندی بدست آوردم درکل سال 93 دریک نگاه به شرح زیره ادامه مطلب... تکنولوژی ووسایل ارتباط الکترونیکی: -به تمام برنامه های تبلت وموبایل  مسلطم.به اندازه ایی که نصب وحذف بازیها وبرنامه ها روخودم انجام می دم و مرتب درحال چک کردن و آپدیت کردن برنامه ها از بازارم یا درحال ارسال برنامه وبازی بانرم افزارهایی مثل zapya برای خودم وبقیه  - تواین سال کلا به وسایل الکترونیکی مسلط شدم.ازسرچ کردن تو یوتیوپ وگوگل وآپارت گرفته تا ساخت حساب کاربری وفرستادن پیامهای صوتی واستیکرهای مختلف توفضاهای مجازی ...
8 فروردين 1395

مهر94

امان ازدست مامان پگاه یک سال گذشت ووبلاگ من به روزنشد ادامه مطلب وعکسای مهرماه من وآروین ورفتن برای خرید مهدومدرسه بالاخره رسیدیم شهرکتاب ببینم اینجاچی نوشته؟ اروین درحال خرید کتاب خدایان یونان اینم ازخریدای من   هم قدم باهمدیگه یارویاورهم   تمرینات اسکیت که باجدیت دنبال می کنم   سرصبح وبدون صبحانه وxbOXوعصبانیت مامان بازم یک صبح دیگه   دایی میثم ووآوینا،من ومامان وبابا آوینا وآروین ومامان پگاه   اینجامامانوحسابی خسته کردم   پذیرایی ازخودم توق...
1 فروردين 1395
1